loading...

ترجمه تخصصي

ترجمه تخصصي ، ترجمه كودكان، ترجمه ارزان

بازدید : 741
11 زمان : 1399:2

بخش هاي قبلي :
متن هرگز در يك فضا قرار ندارد. ما هرگز در يك موقعيت قرارنداريم.

استانلي فيش[1]
همانطور كه بسياري از محققان اشاره كرده اند هم ارزي يكي از مهمترين نظريه ها در مطالعات ترجمه مي باشد كه مكررا در جريان تاريخ قرار مي گيرد. حتي اگر در دفعات مختلفي انواع مختلفي از ترجمه هاي ايده ال و كامل، از ترجمه كلمه به كلمه گرفته تا ترجمه مناسب و شايسته (ترجمه موفق كه در برگيرنده هدف آنها نيز مي باشد ) وجود داشته باشد، در عمل بيشتر تئوري هاي ترجمه از سال 1960 تا سال 1970 بر اساس نظريه هم ارزي بوده اند پشت بيشتر اين تعريفات آرمان تطبيق كامل بين متن اصلي و ترجمه اش وجود دارد.
اكنون، همچون ماري اشنل هرنبي به مبحث معادل مي نگريم كه عنوان مي كند معادل به معني تشابه در بعضي از سطوح مثل شكل ظاهري تاثير و مضمون مي باشد، بين متن اصلي و ترجمه اش يك مبنا و اساس نا مناسب براي يك نظريه جامع ترجمه مي باشد. به طور كلي، هم ارزي يك اصطلاح مسئله اي و گيج كننده است. از آن جايي كه به طور مبهم و ناقص تعريف شده يك پندار باطل از تشابه و تقارن ميان زبان ها ارائه مي دهد كه خيلي با شباهت مبهمي كه ميان زبانها وجود دارد فاصله داشته و مشكلات اساسي ترجمه را منحرف مي كند. يك نمونه خوب در اين باره خود اين اصطلاح مي باشد: اصطلاح هم ارزي و زبان در انگليسي و آسمان به عنوان يك اصطلاح يكسان مطرح شده اند اما استفاده هاي متفاوت اين دو زبان نشان مي دهد كه اين دو اصطلاح در دو زبان معادل نيستند.
گرايش ها و روش ها به شكلي تدريجي در حال تغيير هستند و در مطالعات ترجمه­ي امروز، مفاهيمي كليدي مثل معادل و صداقت بيشتر و بيشتر مسئله­ انگيز مي شوند. با اين حال حتي امروزه محققاني كه به طور تخصصي در ادبيات كودكان فعاليت مي كنند. مايلند كه در ترجمه ادبيات كودكان، هم ارزي را از حيث مطابقت و يكنواختي فرضي مسلم بگيرند. آنها اغلب هم ارزي را يك امري بديهي و آشكارا مي دانند به طوري كه يك ترجمه خوب يك ترجمه صادقانه و معادل و هم ارز مي باشد و يك مترجم خوب مترجمي صادق و نامرئي مي باشد و اينكه عملكرد ترجمه درست شبيه عملكرد متن اصلي آن مي­ باشد.
از راههاي مختلفي مي توان به مبحث معادل نگاه كرد. به عنوان مثال، يوجين آ. نايدا كه تخصصش در ترجمه ي كتاب مقدس مي باشد صحبت از هم ارزي پويا و هم ارزي وابسته به ميان مي آورد: عكس العمل هاي خوانندگان متن مبدا بايد درست همانند عكس العمل هاي خوانندگان متن مقصد باشد. اما اينكه ترجمه ها دقيقاً و يا حتي تقريباً همان تاثيري كه متن اصل برخوانندگان خود داشته است را بر روي خوانندگان خود بگذارد كاري غير بديهي و يا حتي غير ممكن مي باشد موقعيت ها تغيير مي كنند. يك ترجمه در يك زمان ديگري، در مكان ديگري، زبان ديگري، كشور ديگري و فرهنگ ديگري نوشته شده است. حتي كريستيان نورد[2] خاطر نشان مي كند كه هم ارزي وابسته بين متن مبدا و مقصد طبيعي ترجمه نيست اما يك مورد استثنايي است كه در آن " تغيير در عملكرد" تقريبا صفر و نا ممكن است.
مسئله مذكور - مبحث معادل به عنوان عامل ارتباطي بين دو متن - تنها روش بررسي معادل نيست. از يك سو، محقق اسرائيلي گيدِون توري، ارتباط ميان متن مبدا و معادلش در ترجمه را در نظر مي گيرد و از طرف ديگر، باربارا گدارد به جاي اينكه معادل را بين مفاهيم و كلمات يك پيام توصيف كند آن را بين دو سيستم متني تعريف مي كند. همچنين هم ارزي ممكن است ابزاري مفيد واقع شود: تلاش براي ايجاد هم ارزي، ترجمه هايي موفقيت آميز و خوب توليد مي كند اگر مترجم آگاه بود كه يك ترجمه ايده آل هدفي دست نيافتني نيست كه بوسيله آن بتوان شكست هاي مربوطه را به نوعي مورد سنجش قرار داد، همانطور كه دوگلاس رابينسون در كتاب نوبت مترجم به اظهارات و بيانه هاي آخرش اشاره كرده و اين چنين ادامه مي دهد كه: هم ارزي يك افسانه تفسيري است كه به مترجم كمك مي كند تا به هدف صحيح ترجمه دست پيدا كند، كه همان كار بر روي زبان مقصد بوده و تنها يكي از چنين افسانه هايي مي باشد. اَنتوني پيم[3] ديدگاه مشابه اي را عنوان مي كند، مترجمان اميدوارند كه خوانندگان متن هاي آنها را به عنوان ترجمه هايي مناسب و درخور خواهند پذيرفت. آنها همچنين اميدوارند كه خوانندگان به آنها همچون سازندگان و توليد كنندگان هم ارزي نگاه كنند. و هم ارزي كه آنها به وجود مي آورند بعدها به عنوان يك باور باقي مي ماند كه دريافت كنندگان آثارشان آن را نزد خود نگه مي دارند. در مجموع، مبحث معادل و كاربرد هاي گوناگونش در خور مطالعات مجزا و كاملي است.
به جاي هم ارزي، اين كتاب بر موقعيت هاي متفاوت در ترجمه تمركز مي كند. موقعيت يك مسئله­ي اساسي در همه ترجمه ­ها مي باشد كه مي توان آن را به عنوان موقعيت يك مسئله اساسي در همه ترجمه­ ها مي باشد كه مي توان آن را به عنوان يك مفهوم - زمان، مكان و فرهنگ - در نظر گرفت كه شامل برداشت هاي شخصي اوست. زماني كه مي خوانيم، مي­نويسيم، ترجمه مي­كنيم و توضيح مي دهيم، همواره در يك موقعيت قرار داريم. هر آن چه كه ما مي خوانيم، مي نويسيم و يا مي بينيم از قبل داده نشده است كليه همه دانمش ها از فرآيند تعبير و تفسير در يك موقعيت فردي گرفته شده است. موقعيت ها قابل تكرار نيستند. هر كدام از آنها مجموعه اي متفاوت از عملكرد ها و اهدافي را به وجود مي آورند كه براساس مفهوم مشخص شده از آن موقعيت به خصوص عمل مي كند.
زبان كلامي، يك وسيله بسيار موثر در برقراري ارتباط، همچنين بخشي از يك موقعيت مي باشد. نشانه ها و علامت هاي زبانشناسي در موقعيت هاي متفاوت به طريق ديگر دريافت مي شوند: اطلاعات، بيان، بخشي از منظور و معني مي باشد اما با آن يكي و همسان نيست. همان گونه كه استانلي فيش[4] پيشنهاد مي كند، حتي هر نسل، هرگروه سني، زبان و لغات مخصوص به خود را دارد. در ترجمه زماني كه مفاهيم در لغات جديد بيان مي شوند به همان شكل، پيام، هدف و معناي جديدي به خود مي گيرد.
موقعيت نه تنها شامل زمان، مكان و فرهنگ مي باشد بلكه يا بهتر است اول و در درجه نخست بگويم شامل مسائلي چون مترجم به عنوان يك انسان و همچنين ايدئولوژي او مي باشد. هنوز هم مقداري ناسازگاري هميشه به صورت ذاتي بين اهداف نويسنده و كار كرد مترجم وجود داشته است، اگر قابل رويت بودن مترجم به طور منفي انگاشته شود و ما معتقد شويم از طريق ترجمه واقعي ما به نويسنده متن اصلي دسترسي پيدا خواهيم كرد. چنين ديدگاههايي توسط مدارس ترجمه ارائه شده است همان گونه كه از نام آن پيداست اين محققان ترجمه را همچون دستكاري كردن مي دانند كه در عمل بدين معنا است كه عبارت و تصور " ترجمه به عنوان باز آفريني متن اصلي" همه متن اصلي و هيچ چيز جز آن را رد مي كنند. بنابراين معادل بين مبدا و مقصد نيز مورد نظر نمي باشد.
تئوري هاي برابري زنان مطرح مي­كند كه: "ترجمه به معناي دستكاري كردن مي باشد و مترجم بايد قابل رويت باشد. " با عنوان كردن نام نويسنده، امضاي او، مقدمه، بخش آخر كتاب كه شامل سخنان نويسنده است مي توان نويسنده­ي اثر را نمايان كرد. شري سيمون اشاره مي كند كه از طريق مقدمه به ابعاد مشتركي از قابليت ترجمه، ميل به آگاهي و معرفت دسترسي پيدا مي كنيم كه به نوعي نياز به ترجمه را به وجود آورده است.
ودر بعضي از موارد - كه رمانهاي فمينيستي كانادايي يكي از آنها مي باشد - ترجمه به عنوان فعاليتي كه عميقاً وآگاهانه در ابعاد سياسي و اجتماعي مبادلات ادبي وارد شده است. تعريف مي شود حتي نورد زماني به مقدمه و پيشين گفتار اشاره مي كند كه اظهار دارد پايبند ماندن به اصول صداقت و وفاداري، مترجم حداقل با يد ديگر افراد شركت كنندگان را مطلع كند [به عنوان مثال نويسنده متن اصلي و خواننده ترجمه] از آن چه كه انجام شده و علت انجام كار را نيز به آنها اطلاع دهد.
با اين حال، مترجمان در موقعيت هاي مختلف به شكل انفرادي كار نمي كنند بلكه آنها بختي و جزئي از جوامع تعبير كننده مي باشند: ترجمه يك كار اشتراك و وابسته به عرف و سنت نيز مي باشد كه بعداً در اين كتاب ارائه خواهد شد. تمامي دوره ها فرهنگ ها و جوامع قواعد و هنجار هايي دارند كه راهنمايي هستند براي عمل ترجمه. با ترجمه است كه تا چه اندازه به چنين مواردي توجه داشته باشد.
تعبير ما متون تحت تاثير قضاوت قبل از وقوع و يا تصديق بلا تصور ما قرار دارد: پيش زمينه و همين طور سنن ادبي هر دو اجزاي اصلي تعبير و تفسير هستند. يك سوال بسيار مهم از زاويهُ ديد وديدگاه ترجمه براي كودكان اين است كه چه كسي هنوز با عُرف و سنّت ها و قرار دادهاي ادبي آشنا نمي­باشند؟
حتي در تحليل هاي متني، بخش اساسي فرآيند ترجمه به همان گونه كه كريستيان نورد در كتاب خود با نام تحليل متن در ترجمه، اشاره مي كند، مطابق موقعيت و به منظور هدفي خاص انجام انجام نشده است. همچنين نورد عنوان مي كند كه يك مدل ازتحليل متني ترجمه محور شامل سه دسته فاكتور مي باشد: فرا متني ( موقعيتي: چه كسي ؟ چرا ؟ براي چه كسي ؟) فاكتور بينا متني ( چه چيزي ؟ چه عناصر غير زباني؟ در چه عباراتي؟) و همين طور فاكتور تاثير. تحليل و تجزيه هميشه بايد از بالا به پايين از بزرگتر به كوچك از متن به نشانه انجام شود همانطور كه اسنال خاطر نشان مي كند. هر ترجمه عملكردي گويا و فصيح دارد كه بر شيوه هايي كه بدان وسيله متون ترجمه شده تجزيه و تحليل خواهد شد تاثير مي گذارد.
رويكرد كاركردي به ترجمه ابتدا توسط كاتارينا رايس[5] معرفي شد و سپس در سال 1978 هانس. ج. ورمير[6] آن را به عنوان قانون هدف (اسكوپوس)[7] تنظيم كردند. اين محققان آلماني ترجمه ي ملاحضه كردند كه عملكرد ترجمه و متن اصلي آن - يا اهداف نويسنده متن اصلي و متن ترجمه شده - ممكن است با يكديگر متفاوت باشند. آنها همچنين خاطر نشان مي كنند كه يك ترجمه بايد منسجم باشد به جاي اين كه با منبع اصل خود مقايسه شود. وِرمير اين چنين تعريف مي كند:
" هر شكلي از كار ترجمه اي شامل خود عمل ترجمه ممكن است به عنوان يك عمل تصور شود، همان گونه كه ازنام آن پيداست. هر عملي يك هدف دارد. بنابراين كلمه يك اصطلاح فني براي هدف و قصد ترجمه مي باشد. علاوه بر اين: هر عملي به يك نتيجه ختم مي شود، يا به يك موقعيت يا رويدادي جديد و احتمالاً به يك موضوع جديد. هدف هر ترجمه و شيوه درك آن با متقاضي و كاربري كه آن عمل را رابري مي كند در ارتباط مي باشند. "
در حالي كه بر اهميت عملكرد ترجمه تاكيد مي كنيم، رايس و وِرمير ترجمه را بخشي از جهان، به عنوان يك عمل واكنش، يك فرايند مي بينيد كه در يك موقعيت خاص انجام شده است. ورمير خاطر نشان مي كند كه مترجم يك انسان است و ترجمه يك تعبير، يك متن جديد در يك فرهنگ جديد.
منبع : بترجم


[1] Stanley Fish
[2] Christiane Nord
[3] Anthony Pym
[4] Stanley Fish
[5] Katharina Reiss
[6] Hans J. Vermeer
[7] Scopos
بازدید : 780
11 زمان : 1399:2

هدف و طرح

ابتداي اين مطلب را در بخش اول ترجمه تخصصي براي كودكان مطالعه نماييد.

زماني كه سخن مي گوييم، در واقع پاسخي مي دهيم به آن چه كه پيشتر گفته شده است و نسبت به جملات قبلي آن بحث موضع مي­گيريم. روشي كه بدان وسيله سخنان پيشين را درك مي كنيم خواه خصومت آميز يا دلسوزانه، خواه معتبر يا سست ضعيف، وخواه از لحاظ اجتماعي وزماني در فاصله نزديك يا دور به هر حال نمايانگر مفهوم و سبك هر آنچه كه مي گوييم است.

در ترجمه براي كودكان و ترجمه براي بزرگسالان يك مشكل اساسي به صورت مشترك وجود دارد. اينگونه ترجمه ها بي­نام و غير قابل مشاهده است. چندين محقق متذكّر شده­اند كه وقتي ما ادبيات اصيلي را كه براي كودكان نوشته شده است تصديق وتاييد مي كنيم به معناي تاييد ترجمه براي كودكان نمي باشد. ما مترجمان را همچون انسانهايي با تصور و پندار كودكانه شان تصور نمي­كنيم. هنوز هم مترجمان نمي توانند از طرز فكرشان كه در اين جا به معناي تصورات كودكانه شان است فرار كنند.

تصور و قوه تخيل كودك موضوعي پيچيده است كه از يك طرف موضوع و مساله­اي است منحصر به فرد مبتني بر تاريخ شخصي هر فرد است و از طرف ديگر چيزي است كه در همه جوامع مشترك است. زماني كه ناشران كتابهايي را براي كودكان منتشر مي­كنند، وقتي نويسندگان براي كودكان مي­نويسند، و زماني كه مترجمان براي كودكان ترجمه مي­كنند، قوهُ تخيل كودكانه اي دارند كه كار خود را بر آن متمركز كرده اند واين همان چيزي است كه علاقه مند به مطالعه آن مي باشم، خواه نتيجه كار را كودكان يك گروه سني خاص بخوانند يا نه.

علاوه بر اين زماني كه از كودك و ادبيات مخصوص او صحبت مي كنيم بايد قادر باشيم به نحوي آنها را تعريف كنيم. هنوز هم اتفاق نظر زيادي در باب تعريف دوران كودكي، كودك وادبيات او وجود ندارد. بنابر اين از ارائه تعاريف صريح و روشن درباب اين عناوين خود داري كرده و در عوض ترجيح مي دهيم اين عناوين را به صورت ضمني تعريف كنم، تعريفي بر اساس هرآن چه كه در تصور ناشران، نويسندگان و مترجمان نسبت به كودكان وجود دارد. من ادبيات كودكان را همچون ادبياتي مي دانم كه كودكان آنها را آرام و بي سر و صدا مي خوانند اما بزرگترها آن را با صداي بلند براي كودكان مي خوانند. از آن جايي كه به طور عمده حوزه كاري من ترجمه داستانهاي مصور براي كودكان است (به عنوان مثال كتابهاي مصور) منظورم كودكاني است كه هنوز به مدرسه نرفته اند (در فنلاند زير7 سال ). با اين همه، دوران كودكي مفهوم روشن و رواني دارد وبدين منظور بسياري از مطالعات من نسبت به ترجمه براي كودكان زير سن مدرسه شامل ترجمه براي كودكان با رده سني بالا هم مي شود.

ادبيات كودكان ويژگي هاي خاص خود را دارد كتابهاي نوشته شده براي كودكان اغلب شامل تصاويري است تا بتوان آنها را با صداي بلند براي كودكان خواند تصاوير در ادبيات كودكان اهميت بيشتري نسبت به كلمات داشته باشد و در بعضي مواقع هيچ كلمه اي وجود ندارد. همچنين تصاوير اندكي از علاقه محققان ترجمه را نيز به خود اختصاص داده است. و به ندرت تحقيقي درباب اين موضوع در مطالعات ترجمه وجود دارد.

با صداي بلند خواندن از خصوصيات كتبي است كه براي كودكان نوشته مي شود. تنها زماني كه با صداي بلند براي بزرگترها مي خوانيم كه در موقعيت هاي خاصي باشيم، مثلا زماني كه شعرهاي عاشقانه مي خوانيم يا زماني كه دوستان و اعضاي خانواده در بيمارستان هستند و قادر بر انجام كاري نيستند و ما اميدواريم با اين كار بتوانيم گذر زمان را براي آنها آسان تر كنيم. در ترجمه براي كودكان عمده تمركزم را بر اين دو موضوع اصلي قرار خواهم داد :خواندن (بدون بلند خواني و خواندن شفاهي) و رابطه بين اين كلمات و تصاوير. چگونه مترجم درحين ترجمه يك داستان مصوربراي كودكان همه اين موضوعات متفاوت رابه كار مي گيرد؟

زماني كه براي كودكان ترجمه مي كنيم اين سوال مطرح مي شود كه براي چه كسي ؟ ما به منظور استفاده خوانندگان در آينده ترجمه مي كنيم - كودكاني كه داستانها را خواهند خواند يا به آنها گوش خواهند داد -­ كساني كه داستانها را به شيوه خودشان تعبير و تفسير مي كنند. اين سوال مسئله ي منبع موثق و صحيح را نيز به ميان مي آورد. اگر هدف ما انتقال كل پيام اصلي است، پيدا كردن حقيقت اصلي و قطعي در متن اصلي، در اين صورت هدف وعملكردهمه فرآيند ترجمه به دست فراموشي سپرده مي شود. ترجمه نيازمند اين است كه در كنار تصاوير و خواندن با صداي بلند عمل كند. اگر چه ما، به عنوان مثال بر قابليت خواندن متن زبان مقصد و اهميت آن تاكيد مي كنيم (يا ترجيحاً قابليت خواندن و خوانايي كل موقعيت )، اما در حقيقت كودك را به عنوان يك خواننده در نظر مي گيريم كسي كه متوجه مي شود و درك مي كند و همين طور فعالانه در فرآيند خواندن شركت مي كند.

خواندن يك مسئله ي اساسي در ترجمه براي كودكان مي باشد. اولاًبه دليل تجربه خواندن حقيقي و واقعي مترجم، كسي كه ترجمه اش را بر اساس هر آن چه كه از متن اصلي تجربه كرده مي نويسد. دوماً به اين خاطر كه مترجم مترجم تجربيات خوانندگان آينه را تصور كرده است، از طريق گفت وگو با خوانندگاني كه هنوز براي او وجود كه اين همان تجسمات ضيايي از خوانندگان اثرش مي باشد. مترجم نهايتاً به خوانندگان كودك كه استفاده كنندگان از كل فرآيند ترجمه اند خواهد رسيد. كه اين خوانندگان يا كودكان هستند و يا بزرگترها كه با صداي بلند براي آنها مي خوانند. مترجمان خوانندگاني هستند كه همواره در حال ترجمه براي خوانندگان خود مي باشند.

در بسياري از نمونه ها، سروكارم با انطباق و سازگاري براي كودكاني باشد كه اغلب مسئله اساسي در ادبيات كودكان به لحاظ مي شود. با وجود كليت اين مفهوم همانطور كه به اساس روايت تعريف شده است. سازگاري به طور خاص تنها بر حسب چگونگي انحرافش از متن اصلي تعريف شده است. بنابراين اين چيزي است متفاوت با يك ترجمه كم فرض شده است كه با متن اصلي يكسان بوده و يا اينكه به نوعي معادل متن اصلي باشد. در روشهاي مشابه، انطباق و معادل ( هم ارزي ) دو مفهوم مبهم هستند. متن اول و ترجمه اش كه همان متن دوم مي باشد مطلقاً متفاوت مي باشند. به طوري كه مترجم با مهارت تمام كار ترجمه را انجام داده است. من معتقدم كه با وجود پيشرفت هاي جديد در مطالعات ترجمه، مسائل و مشكلات مربوط به انطباق ومعادل ارزش رسيدگي و توجه بيشتر و عميق تر را دارد. به طور كلي، من اين دو مسئله را جداي از هم و مشابه در نظر نمي گيرم. همه فرآيند ترجمه شامل انطباق و سازگاري مي باشد و هر قسمت از ترجمه همواره شامل تغيير و اهلي سازي مي باشد. تغيير زبان همواره داستان را براي مخاطبان زبان مقصد ملموس تر مي سازد. بيشتر مخالفت هايي كه به عنوان مثال بين دو موضوع انطباق و سانسور وجود دارد، انعكاس دهندهُ فرهنگ، اجتماع، تصورات كودكان، و ديدگاه ما نسبت به ترجمه را نشان مي دهد.

اين مطلب ادامه دارد...

منبع : بترجم

بازدید : 828
11 زمان : 1399:2

مشكلات و مسائل موجود در ترجمه فقط به خود متن مبدا مربوط نمي شود، بلكه به مفهوم و اهميت متن ترجمه شده براي خوانندگان آن زبان نيز بستگي دارد. خوانندگاني كه بخشي از يك فرهنگ خاص بوده اند، يا با مجموعه اي مشترك از دانش و ادراكِ حاصل شده از آن زبان يكي از گروه هاي آن فرهنگ هستند.

موقعيت و هدف بخش اصلي همه ترجمه ها مي باشند. مترجمان هرگز لغات را به صورت مجزا ترجمه نمي كنند، بلكه كل فضا و موقعيت را در نظر مي گيرند. آنها ميراث فرهنگي و تجربيات خواندن خود را در ترجمه به كار مي گيرند و مواقعي كه ترجمه كُتب كودكان مورد نظر باشد از تصورشان نسبت به دوران كودكي و تخيل كودكانه خود نيز استفاده مي كنند. از اين طريق، آنها وارد يك ارتباط گفتاري مي شوند كه در نهايت خواننده، نويسنده، مترجم و ناشر را نيز درگير مي كند.

رويكرد مترجم - محور در مطالعات نظري ترجمه به طور فاحشي با نظريات قديمي و سنّتي دچار تغيير شده است و عمده تمركز آن بر روي ساختارهاي ذهني چون "معادل" و "تطابق" و "وفاداري به متن مبدأ " بوده است. بنابراين من با ديدگاه هايي كه معتقدند ترجمه يك عمل مكانيكي است كه وابسته به متن، اهداف نويسنده و مسائل زباني مي باشد مخالفم. با چنين ديدگاهي، كار مترجم اگر نگوييم محو و ناپديد، به طوركلي دچار ابهام و تيرگي مي شود.

در اين نوشته، بر عملكرد بشر در ترجمه تمركز دارم و اميدوارم بدين طريق بتوانم چراغ هايي بر سر راه مترجمان، فرآيند ترجمه و به خصوص ترجمه براي كودكان روشن كنم. هدفم اين است كه نشان دهم چگونه تمام فرآيندهاي ترجمه بر هر تلاشي براي كشف و توّلد دوباره اهداف نويسندهُ متن مبدأ مقدم است. به جاي قدرت مولف، بر روي اهداف خوانندگان،چه مترجم و چه خوانندهُ متن مقصد، تمركز كرده­ام. هدف ناشران و خريداران كتابها چيست؟ هدف كلي ترجمه براي مخاطبان مختلف و متفاوت چيست؟

اين مطلب ادامه دارد...

منبع : ترجمه تخصصي براي كودكان - بخش اول

بازدید : 1692
11 زمان : 1399:2

هميشه وقتي ميخواهيم متني را براي ترجمه بسپاريم، با اين سوال مواجهيم: چگونه بدانيم با يك مترجم خوب طرف هستيم؟
اين سوال را بارها مشتريان از ما پرسيده اند و از آنجايي كه يافتن پاسخ اين سوال بدون دانستن زبان مقصد (يعني زباني كه ترجمه به آن انجام مي شود) امري بسيار دشوار است، ارزيابي كيفيت ترجمه نهايي براي اكثر مشتريان، در نگاه اول همواره غير ممكن بوده است. بنابراين، گروه ترجمه مدرن بترجم با بهره گيري از تجربه و سابقه مترجمان خود چند نكته را به شما هديه مي كند. مهم نيست كه هدف شما ترجمه متون دانشجويي، ترجمه مقاله، ترجمه كتاب باشد يا ترجمه اسناد تجاري، مكاتبات اداري، ترجمه وب سايت ويا ترجمه رزومه باشد. گروه ترجمه مدرن بترجم در ترجمه همه موارد فوق تجربه و تخصص كافي دارد و اين نكات در راه ارزيابي كيفيت ترجمه مفيد خواهد بود.
مترجمان خوب قيمت هاي بالاتري درخواست مي كنند
در صنعت ترجمه، قيمت پيشنهادي براي ترجمه نمايانگر سطح كيفيتي است كه شما مي توانيد انتظار داشته باشيد.
يك مترجم حرفه اي، هزينه هاي زندگي خود را از راه ترجمه پرداخت مي كند. به علاوه، يك مترجم حرفه اي، در روز تنها مي تواند تعداد كلمات محدودي را ترجمه كند. بنابراين قيمت هاي پايين ترجمه مثلا صفحه اي كمتر از 4000 تومان، براي كيفيتي خوب واقعگرايانه نخواهد بود. از طرف ديگر، قيمت هاي بسيار بالا در ترجمه مثلا صفحه اي بيش از 40000 تومان تنها زماني درخواست مي شود كه خدمات جانبي (بازخواني صحت ترجمه، ويرايش علمي، تحويل متن بصورت تايپ شده، ترجمه هاي رسمي و غيره) ارائه مي شود.
گروه ترجمه مدرن بترجم با بهره گيري از مترجمان با تجربه و با سابقه خدمات با كيفيتي را ارائه مي دهد كه سطح كيفيت براي شما قابل انتخاب است. در نظر داشته باشيد كه مترجمان خوب سالها عمر خود را در راه تحصيل و ياد گيري دانش مورد نياز براي ارائه خدمات ترجمه صرف كرده اند، بنابراين ضمن اينكه انتظارات شما درباره كيفيت بالا به خوبي پاسخ داده مي شود، مترجمان خوب همواره از انجام ترجمه هاي ارزان سر باز مي زنند. مراقب باشيد در دام متقلباني كه قيمت هاي بيش از حد پايين پيشنهاد مي كنند، گرفتار نشويد.
مترجمان خوب از ترجمه خودكار نرم افزاري استفاده نمي كنند
بعضي افراد سعي مي كنند خود را به جاي مترجم جا بزنند اما درواقع نه تحصيلاتي در اين زمينه دارند نه هرگز در ترجمه مهارتي كسب كرده اند. كاري كه اينها مي كنند استفاده از ترجمه خود كار نرم افزاري است تا مطالب شما را در كاسه ي زبان ديگري بريزند. متاسفانه يك ترجمه خودكار نرم افزاري جملاتي مغشوش و مغلوط از نظر گرامري و مفهومي به شما خواهد داد و هيچ تضميني وجود ندارد كه اين قبيل متون حتي قابل درك باشند. گروه ترجمه مدرن بترجم با بهره گيري از بهترين مترجمان تضمين مي كند كه مترجمانش هرگز از اينگونه نرم افزارها استفاده نمي كنند.
مترجمان خوب صحت ترجمه خود را دوباره بررسي مي كنند
حتي اگر زبان مقصد را نمي دانيد، راهي ساده براي بررسي ترجمه تحويلي اي كه بدست يك مترجم خوب برگردان شده، چك كردن وجود همه عنوان ها و پاراگراف هاي متن اصلي در ترجمه تحويلي است. انسان ممكن است سهوا دچار خطا شود و اين امكان وجود دارد كه مترجمي تصادفا يك پاراگراف را جا بياندازد، با اين حال يك مترجم خوب همواره كار خود را دوباره بررسي مي كند تا اطمينان يابد همه ي متن برگردان شده است. مترجمان در گروه ترجمه مدرن بترجم به عنوان رويه واحد اين مورد را درباره همه ترجمه ها انجام مي دهند.
مترجمان خوب مي دانند چگونه يك كلمه يا جمله ي سخت را ترجمه كنند
يك مترجم خوب تنها وقتي يك پروژه را مي پذيرد كه بداند قادر به انجام آن است. مترجمان خوب در زمينه هاي مشخصي و بطور تخصصي كار مي كنند و در نتيجه يك مترجم خوب رشته امور مالي معمولا ترجمه هاي رشته پزشكي را نمي پذيرد. از آنجايي كه مترجمان در حوزه هاي خاصي فعاليت مي كنند، اگر مترجم شما بايد بداند لغات و اصطلاحات تخصصي رشته شما را چگونه ترجمه كند يا حداقل بداند براي يافتن معاني و ترجمه ي آن لغات و اصطلاحات تخصصي بايد كدام منابع را جستجو كند.
همچنين يك مترجم خوب بايد بداند هنگام وجود چندين كلمه مشابه كه امكان كاربرد همه وجود دارد، كدام كلمه را استفاده كند. مثلا در نظر بگيريد كه فروشنده، بازارياب، مدير فروش و نماينده فروش همه يك معني دارند، اما مترجم با بررسي متن شما تصميم ميگيرد كه برمبناي سبك و لحن متن شما (رسمي و غير رسمي) و همچنين زمينه محيطي متن، كدام يك مناسب ترين كلمه است. مترجمان در گروه ترجمه مدرن بترجم به طور مداوم در حال آموزش و ارتقاي قدرت تصميم گيري خود در زمينه ترجمه هستند.
مشتريان قديمي و سفارش دهندگان بزرگ ترجمه اعتقاد دارند كه بهترين مترجمان را تنها از طريق آژانس ها ويا شركت هاي ترجمه مي توان يافت و اين به معناي ترجمه هاي گران است. اين حرف كاملا صحيح نيست هر چند واقعيتي در خود دارد. آژانس ها ويا شركت هاي ترجمه تضمين مي كنند كه از مترجمان حرفه اي كه در بدو جذب چندين مرحله آزمون و ارزيابي را پشت سر گذاشته اند براي ارائه خدمات استفاده مي كنند، بنابراين استفاده از اين مسير در رسيدن به مترجمان خوب كارآمد است. اما ارائه ي خدمات جانبي (از بازخواني صحت ترجمه، ويرايش علمي و تحويل متن بصورت تايپ شده گرفته تا بومي سازي، جهاني سازي، استفاده از مترجمان رسمي و مدير پروژه مخصوص و غيره) به معناي هزينه هاي بيشتر است. مترجمان در گروه ترجمه مدرن بترجم در بدو جذب مورد ارزيابي و آزمون قرار گرفته اند و ضمن كار آموزش هاي تكميلي دريافت مي كنند، پس ترجمه هايي با كيفيت حرفه اي ارائه مي كنند. به علاوه از آنجايي كه ما همه ي خدمات را همزمان ارائه نمي كنيم، شما مي توانيد خدمات اصلي را با قيمت هاي ارزان دريافت كنيد در عين حال اطمينان داشته باشيد كه ترجمه هاي خوبي انجام شده است. درصورت نياز مي توانيد براي دريافت خدمات جانبي بصورت جداگانه و تخصصي با مدير ترجمه گفتگو كنيد و از وي راهنمايي بخواهيد. هرگاه استفاده از خدمات جانبي براي اساتيد دانشگاه، دانشجويان مقاطع تكميلي، متخصصين صنعت و شركت هاي بزرگ كه نياز به ترجمه هاي پيچيده تري دارند، ضرورت پيدا كند، گروه ترجمه مدرن بترجم اين خدمات را به بهترين كيفيت ارائه مي كند. اگر نياز به خدمات جانبي نداريد بصورت عادي شما ميتوانيد به ارسال سفارش خود در سايت گروه ترجمه مدرن بترجم اقدام كنيد.
خلاصه سخن آنكه مي توانيد از هر جايي و از راه دور به سادگي به مترجمان خوب دسترسي داشته باشيد و لزومي ندارد كه شخصا براي ديدار حضوري و يافتن يك مترجم خوب و دقيق دست به جستجو بزنيد. با استفاده از اين سايت، مي توانيد با قيمت هايي ارزان و معقول به خدمات ترجمه در سه كيفيت برنزي، نقره اي و طلايي دسترسي داشته باشيد. ضمن آنكه با توجه به ميزان فرصتي كه برايتان باقي مانده است، يكي از زمانبندي هاي عادي، نيمه فوري، يا فوري را انتخاب كنيد تا در موعد مقرر ترجمه خود را تحويل بگيريد.
گروه ترجمه مدرن بترجم: سريع، دقيق، ارزان
بازدید : 1470
11 زمان : 1399:2

با نام خداوند يكتاي هستي
فعاليت گروه ترجمه مدرن بترجم با آدرس بترجم دات كام شروع شد
بعد از ماهها تلاش و برنامه ريزي و همكاري جمعي از دوستان در شاخه هاي مختلف وب سايت بترجم شروع به فعاليت نمود
اميدواريم بتوانيم خدمات عالي و مشتري پسندي ارائه نماييم
راه طولاني داريم ولي با اولين قدم شروع ميكنيم

منبع : شروع به كار بترجم دات كام

بازدید : 590
11 زمان : 1399:2

دركِ خوانندگان
كسي نمي تواند به يك متن متوسل شود، زيرا متن گسترده اي از ناسازگاري هاي تشريحي وتفسيري مي باشد كه از طريق متن از يكديگر جدا شده اند. و در حقيقت يك متن همان گونه كه بر شكلهاي مختلفي توصيف شده است نتيجه تعبيري است كه به شكلي فرضي متن گواه ودليل آن مي باشد. اين بدان معني نيست كه مفهوم كلمه "جنگل ها " مسير يك تعبير را نشان مي­دهد، بلكه كلمه به شكلي بديهي داراي يك معني يا معني ديگري مي باشد.
براي اينكه بتوانيم بخوانيم لازم است مراحل مختلفي از رشد و پيشرفت را بگذرانيم: رشد فيزيكي، ذهني و فكري، احساسي، اجتماعي، اخلاقي، معنوي و مواردي كه با شخصيت و زبان ما مرتبط مي شود. جان اسپينك[1] در اثر خود، كودكان در مقامِ خواننده ها، اشاره مي كند. او علاوه بر اين فاكتورهايي را فهرست­وار عنوان مي كند كه بر دريافت خواننده از متن و مهارتها و دانش، تجربه خواندن و همچنين تداعي معاني وايجاد ارتباط و پيوستگي بين اجزاي متن تاثير مي گذارد.
واكنش ما نسبت به شخصيت هاي فرضي نويسنده، عنوان كتاب، جلد كتاب، تصاوير، تجربيات گذشته ما نسبت به نويسندگان ديگر كتاب ها، زمان و موقعيت، و چندين عامل ديگر نيز موثر خواهد بود. خواندن يك مرحله فيزيكي و احساسي مي باشد. هر چه بيشتر مي خوانيم بيشتر به متن وابسته وعلاقه­مند مي شويم ما متن را استشمام مي­كنيم، مي­چشيم و آن را حس مي كنيم.
انجام كاري و لذت بردن به سبب مطالعه كردن فاكتورهاي مهمي هستند به عنوان مثال هر چه بيشتر كودك از محيط و موقعيت خواندن دور مي شود بيشتر مي خوا هد كه بخواند. خواندن يك فرايند فعال است. رويداد واقعه اي است كه به شكل وسيع خواننده آن را هدايت مي كند. خواننده از متن استفاده مي كند، به منظور اهداف متفاوت آن را مي خواند، گاهي او به اطلاعات نياز دارد و گاهي هم به منظور سرگرمي دست به خواندن مي زند و گاهي اوقات هم خواننده فقط براي خودش مي خواند. و همچنين مانند والدين و مترجمان، گاهي هم براي ديگران مي خواند.
با اين حال، همانطور كه اِليزابِت فلين[2] و پاترو نيسيو شوييكارت[3] اشاره مي كنند غالباً ما مي­پنداريم كه خواندن يك فرآيند غير فعال است: همه­ي كاري كه خواننده بايد انجام دهد اين است كه متن را بيرون بكشد. اگر چه احتمال اينكه خواننده هاي متفاوت ممكن است به شكل صحيح پيام هاي متفاوتي را از لغات يكساني اقتباس كنند هنوز تصديق نشده است. در موقع خواندن به سه نوع خواننده كمترين وظيفه داده مي شود. خواننده، علي الخصوص مترجم به عنوان يك خواننده، حق تفسير وتاُويل متن را ندارد.
اول از همه مترجم، خواننده اي است كه در درون و ما بين متون به جلو و عقب گذر مي­كند. چه در متن اصلي و چه در متن خويش. كريستين نورد حركات موجود در ترجمه را به عنوان يك حلقه ي مكرر بيان مي­كند كه به نظريه ي مدارتعبير نزديك مي باشد. كه بر اساس اين نظريه، ترجمه يك فرايند طولي -تصاعدي نمي باشد كه نقطه ي آغاز آن زبان مبدا ي و نقطه ي پايانش زبان مقصد باشد. كلمه فرآيندي است حلقه اي اساساً فرآيندي بازگشتي شامل تعداد نا محدودي از حلقه هاي باز خورد است كه بازگشت به مرحله قبلِ پردازش نه تنها كاري ممكن بلكه مطلوب و خوش آيند است در حين ترجمه مترجم تحت تاثير كلمات و عبارات قبلي قرار مي گيرد - تحت تاثير همه ي متن و ديدن موقعيت - كه به نوبت خودشان روي كلمات و عبارات ديگر تاثيرو باعث مي شود آنها نيز در متن حضور پيدا كنند. مترجم خواننده ي متن خود نيز مي باشد.
مدل نورد خيلي هم با مدل نيكل برو سارد فرق نمي كند كه بر اساس مدل نيكل جايي كه حركت اتفاق نمي­افتد به اين دليل است كه آن فعاليتي هوشمند بوده - در داخل هر حلقه شكاف ناپذير (حلقه متن اصلي و فرهنگ آن ) اما در جهت ها به شكل سه بعدي استمرار پيدا كرده است. گردش و حركت يك فرآيند مركز محور نمي باشد بلكه دركي است تجديد شده از طريق گردش و شناسايي هر آنچه كه غير درك و احساس مي باشد [نا آشنا و جديد]، همانطور كه برو سارد در مدل مارپيچي خود آن را توصيف مي كند. من خواندن و ترجمه را همانند اين نوع حركت و گردش مارپيچي مي بينم كه به هر آن چه كه نو تازه است مي رسد تا بفهمد كه به شكل محاوره اي چه چيزي كهنه و قديمي است بنابر اين مي توان ترجمه را بر اساس تعريف بروسارد از فرهنگ فمينيستي توصيف كرد: ديدگاه هاي جديد، موقعيت جديد زن [مترجم] به عنوان يك موجود زنده در دنياي واقعيات.
آنِت كُلُدني[4] از باز نگري صحبت به ميان مي آورد جايي كه خواننده به عقب نگاه مي كند و با نگاهي تازه به متن مي نگرد. هارولد بلوم اين ديدگاه را يك قدم جلوتر برده و خواندن و تفسير را به عنوان بَد­فهمي تفسير مي­كند. همچنين مي­توان به اين مساله به عنوان تنها روشي كه مي توان به وسيله آن نسخه­هاي اصلي و اوليه خود را همچون ادبياتِ زنده نگاه كرد، زيرا مفهوم تحت اللفظي به معني نابودي مي­باشد. مرگ و نابودي نوعي از معناي تحت اللفظي مي باشد و يا از نقطه نظر شعر و شاعري معناي تحت اللفظي يك نوع مرگ و فنا مي باشد. خواندن و ترجمه در بسياري از سطوح تجربه هاي جدايي نا­پذيري هستند. به همين ترتيب اغلب خواندن به عنوان ترجمه فهميده و درك مي شود. همچنين خواندن جزء لازم فرآيند ترجمه مي باشد. در عين حال مترجم نوع خاصي از خواننده مي باشد. او تجربيات خواندن خود را با خوانندگان زبان مقصد به اشتراك مي­گذارد.

نويسنده: علي سبزه اي
كارشناس ارشد ترجمه
براي مشاهده بخش قبلي ميتوانيد به مقدمه ترجمه تخصصي متون مراجعه كنيد
منبع : بترجم


[1] John Spink
[2] Elizabeth Flynn
[3] Patronicio Schweickart
[4] Annette Kolodny

بازدید : 591
11 زمان : 1399:2

بخش هاي قبلي اين مطلب را در زير دنبال كنيد:
بخش اول ترجمه تخصصي براي كودكان
در ترجمه يك متن يا حتي در درك هر متني، معاني از كجا مي آيند؟
حتي اگر برايمان آسان­تر باشد كه درباره متون به عنوان كنش ها و اعمال بحث كنيم، اما پذيرفتن اينكه مترجم هم در حال عمل كردن و كار كردن در موقعيت هاي ترجمه است. كار چندان آساني نيست. به نظر من بعيد است كه از عملكرد افراد متفاوت در يك موقعيت ترجمه غافل شويم. متن ها بدون حضور انسان عمل نمي كنند. بنابراين عملكرد يك متن في نفسه نمي باشد اما هر زمان كه متن خوانده ميشود عملكرد آن دوباره تعريف مي شود. در ترجمه، متن تحت تاثير نويسنده، مترجم وتوقعات و انتظارات خوانندگان زبان مقصد قرار دارد. همچون كريستيان نورد، من اين را وفاداري، وفاداري به خوانندگان آينده ترجمه مي نامم و اين وفاداري نسبت به نويسنده متن اصلي را نيز نشان مي دهد. نورد اين چنين مي گويد:
" ترجمه به شكلي دو جانبه به موقعيت متن بدا و همين طور متن مقصد بستگي دارد و مسوليت هر دو متن، [متن مبدا] فرستنده و [متن مقصد] دريافت كننده را بر عهده دارد. اين مسوليت همان چيزي است كه من آن را وفاداري وصداقت مي نامم. وفاداري يك اصل اخلاقي لازم الاجرا در ارتباط بين افراد بشر مي باشد كه در فرآيند برقراري ارتباط شركت كننده هستند. درحالي كه وفاداري وصداقت يك اصطلاح نسبتا فني بين دو متن مي باشد. "
يك بار ديگر ما با مسئله معادل روبرو مي شويم. اگر ما ترجمه را همچون مخاطبان زبان مقصد بدانيم و اين سوال بسيار مهم براي چه كسي ؟ را از خود بپرسيم، در اين صورت قادر نخواهيم بود مسئله­ي معادل و هم ارزي را ( به مفهوم شبيه بودن ) به عنوان يك اصل راهنما داشته باشيم. به جاي سوال پيشين، بايد از خود سوال كنيم كه آيا اين ترجمه براي اين هدف مناسب مي باشد؟ متون ترجمه شده هميشه تحت تاثير سوالهايي چون: " چه چيزي ترجمه شده است؟ توسط چه كسي؟ براي چه كسي ؟چه زماني ؟ كجا ؟ و چرا ؟" بوده است. همانطور كه خوانندگان ترجمه با خوانندگان متن اصلي فرق دارند، موفقيت ترجمه هم با موقعيت متن اصلي آن نيز فرق مي­كند.
همانطور كه نورد اشاره مي كند: " هم ارزي بين متن مبدا و مقصد به عنوان يك تابع و زيرگروهي از همه اهداف ممكن در ترجمه در نظر گرفته شده است. " از نظر من، هدف يك ترجمه ممكن است هميشه با هدف متن اصلي آن فرق داشته باشد. متن ترجمه شده و متن اصلي متعلق به فرهنگهاي متفاوتي هستند، با زبانهاي متفاوتي صحبت مي كنند، و به شيوه هاي متفاوتي مي خوانند. موقعيت هاي آنها با هم متفاوت است.
نويسنده: علي سبزه اي
كارشناس ارشد ترجمه
منبع : بترجم

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 2588
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی