loading...

ترجمه تخصصي

ترجمه تخصصي ، ترجمه كودكان، ترجمه ارزان

بازدید : 742
11 زمان : 1399:2

بخش هاي قبلي :
متن هرگز در يك فضا قرار ندارد. ما هرگز در يك موقعيت قرارنداريم.

استانلي فيش[1]
همانطور كه بسياري از محققان اشاره كرده اند هم ارزي يكي از مهمترين نظريه ها در مطالعات ترجمه مي باشد كه مكررا در جريان تاريخ قرار مي گيرد. حتي اگر در دفعات مختلفي انواع مختلفي از ترجمه هاي ايده ال و كامل، از ترجمه كلمه به كلمه گرفته تا ترجمه مناسب و شايسته (ترجمه موفق كه در برگيرنده هدف آنها نيز مي باشد ) وجود داشته باشد، در عمل بيشتر تئوري هاي ترجمه از سال 1960 تا سال 1970 بر اساس نظريه هم ارزي بوده اند پشت بيشتر اين تعريفات آرمان تطبيق كامل بين متن اصلي و ترجمه اش وجود دارد.
اكنون، همچون ماري اشنل هرنبي به مبحث معادل مي نگريم كه عنوان مي كند معادل به معني تشابه در بعضي از سطوح مثل شكل ظاهري تاثير و مضمون مي باشد، بين متن اصلي و ترجمه اش يك مبنا و اساس نا مناسب براي يك نظريه جامع ترجمه مي باشد. به طور كلي، هم ارزي يك اصطلاح مسئله اي و گيج كننده است. از آن جايي كه به طور مبهم و ناقص تعريف شده يك پندار باطل از تشابه و تقارن ميان زبان ها ارائه مي دهد كه خيلي با شباهت مبهمي كه ميان زبانها وجود دارد فاصله داشته و مشكلات اساسي ترجمه را منحرف مي كند. يك نمونه خوب در اين باره خود اين اصطلاح مي باشد: اصطلاح هم ارزي و زبان در انگليسي و آسمان به عنوان يك اصطلاح يكسان مطرح شده اند اما استفاده هاي متفاوت اين دو زبان نشان مي دهد كه اين دو اصطلاح در دو زبان معادل نيستند.
گرايش ها و روش ها به شكلي تدريجي در حال تغيير هستند و در مطالعات ترجمه­ي امروز، مفاهيمي كليدي مثل معادل و صداقت بيشتر و بيشتر مسئله­ انگيز مي شوند. با اين حال حتي امروزه محققاني كه به طور تخصصي در ادبيات كودكان فعاليت مي كنند. مايلند كه در ترجمه ادبيات كودكان، هم ارزي را از حيث مطابقت و يكنواختي فرضي مسلم بگيرند. آنها اغلب هم ارزي را يك امري بديهي و آشكارا مي دانند به طوري كه يك ترجمه خوب يك ترجمه صادقانه و معادل و هم ارز مي باشد و يك مترجم خوب مترجمي صادق و نامرئي مي باشد و اينكه عملكرد ترجمه درست شبيه عملكرد متن اصلي آن مي­ باشد.
از راههاي مختلفي مي توان به مبحث معادل نگاه كرد. به عنوان مثال، يوجين آ. نايدا كه تخصصش در ترجمه ي كتاب مقدس مي باشد صحبت از هم ارزي پويا و هم ارزي وابسته به ميان مي آورد: عكس العمل هاي خوانندگان متن مبدا بايد درست همانند عكس العمل هاي خوانندگان متن مقصد باشد. اما اينكه ترجمه ها دقيقاً و يا حتي تقريباً همان تاثيري كه متن اصل برخوانندگان خود داشته است را بر روي خوانندگان خود بگذارد كاري غير بديهي و يا حتي غير ممكن مي باشد موقعيت ها تغيير مي كنند. يك ترجمه در يك زمان ديگري، در مكان ديگري، زبان ديگري، كشور ديگري و فرهنگ ديگري نوشته شده است. حتي كريستيان نورد[2] خاطر نشان مي كند كه هم ارزي وابسته بين متن مبدا و مقصد طبيعي ترجمه نيست اما يك مورد استثنايي است كه در آن " تغيير در عملكرد" تقريبا صفر و نا ممكن است.
مسئله مذكور - مبحث معادل به عنوان عامل ارتباطي بين دو متن - تنها روش بررسي معادل نيست. از يك سو، محقق اسرائيلي گيدِون توري، ارتباط ميان متن مبدا و معادلش در ترجمه را در نظر مي گيرد و از طرف ديگر، باربارا گدارد به جاي اينكه معادل را بين مفاهيم و كلمات يك پيام توصيف كند آن را بين دو سيستم متني تعريف مي كند. همچنين هم ارزي ممكن است ابزاري مفيد واقع شود: تلاش براي ايجاد هم ارزي، ترجمه هايي موفقيت آميز و خوب توليد مي كند اگر مترجم آگاه بود كه يك ترجمه ايده آل هدفي دست نيافتني نيست كه بوسيله آن بتوان شكست هاي مربوطه را به نوعي مورد سنجش قرار داد، همانطور كه دوگلاس رابينسون در كتاب نوبت مترجم به اظهارات و بيانه هاي آخرش اشاره كرده و اين چنين ادامه مي دهد كه: هم ارزي يك افسانه تفسيري است كه به مترجم كمك مي كند تا به هدف صحيح ترجمه دست پيدا كند، كه همان كار بر روي زبان مقصد بوده و تنها يكي از چنين افسانه هايي مي باشد. اَنتوني پيم[3] ديدگاه مشابه اي را عنوان مي كند، مترجمان اميدوارند كه خوانندگان متن هاي آنها را به عنوان ترجمه هايي مناسب و درخور خواهند پذيرفت. آنها همچنين اميدوارند كه خوانندگان به آنها همچون سازندگان و توليد كنندگان هم ارزي نگاه كنند. و هم ارزي كه آنها به وجود مي آورند بعدها به عنوان يك باور باقي مي ماند كه دريافت كنندگان آثارشان آن را نزد خود نگه مي دارند. در مجموع، مبحث معادل و كاربرد هاي گوناگونش در خور مطالعات مجزا و كاملي است.
به جاي هم ارزي، اين كتاب بر موقعيت هاي متفاوت در ترجمه تمركز مي كند. موقعيت يك مسئله­ي اساسي در همه ترجمه ­ها مي باشد كه مي توان آن را به عنوان موقعيت يك مسئله اساسي در همه ترجمه­ ها مي باشد كه مي توان آن را به عنوان يك مفهوم - زمان، مكان و فرهنگ - در نظر گرفت كه شامل برداشت هاي شخصي اوست. زماني كه مي خوانيم، مي­نويسيم، ترجمه مي­كنيم و توضيح مي دهيم، همواره در يك موقعيت قرار داريم. هر آن چه كه ما مي خوانيم، مي نويسيم و يا مي بينيم از قبل داده نشده است كليه همه دانمش ها از فرآيند تعبير و تفسير در يك موقعيت فردي گرفته شده است. موقعيت ها قابل تكرار نيستند. هر كدام از آنها مجموعه اي متفاوت از عملكرد ها و اهدافي را به وجود مي آورند كه براساس مفهوم مشخص شده از آن موقعيت به خصوص عمل مي كند.
زبان كلامي، يك وسيله بسيار موثر در برقراري ارتباط، همچنين بخشي از يك موقعيت مي باشد. نشانه ها و علامت هاي زبانشناسي در موقعيت هاي متفاوت به طريق ديگر دريافت مي شوند: اطلاعات، بيان، بخشي از منظور و معني مي باشد اما با آن يكي و همسان نيست. همان گونه كه استانلي فيش[4] پيشنهاد مي كند، حتي هر نسل، هرگروه سني، زبان و لغات مخصوص به خود را دارد. در ترجمه زماني كه مفاهيم در لغات جديد بيان مي شوند به همان شكل، پيام، هدف و معناي جديدي به خود مي گيرد.
موقعيت نه تنها شامل زمان، مكان و فرهنگ مي باشد بلكه يا بهتر است اول و در درجه نخست بگويم شامل مسائلي چون مترجم به عنوان يك انسان و همچنين ايدئولوژي او مي باشد. هنوز هم مقداري ناسازگاري هميشه به صورت ذاتي بين اهداف نويسنده و كار كرد مترجم وجود داشته است، اگر قابل رويت بودن مترجم به طور منفي انگاشته شود و ما معتقد شويم از طريق ترجمه واقعي ما به نويسنده متن اصلي دسترسي پيدا خواهيم كرد. چنين ديدگاههايي توسط مدارس ترجمه ارائه شده است همان گونه كه از نام آن پيداست اين محققان ترجمه را همچون دستكاري كردن مي دانند كه در عمل بدين معنا است كه عبارت و تصور " ترجمه به عنوان باز آفريني متن اصلي" همه متن اصلي و هيچ چيز جز آن را رد مي كنند. بنابراين معادل بين مبدا و مقصد نيز مورد نظر نمي باشد.
تئوري هاي برابري زنان مطرح مي­كند كه: "ترجمه به معناي دستكاري كردن مي باشد و مترجم بايد قابل رويت باشد. " با عنوان كردن نام نويسنده، امضاي او، مقدمه، بخش آخر كتاب كه شامل سخنان نويسنده است مي توان نويسنده­ي اثر را نمايان كرد. شري سيمون اشاره مي كند كه از طريق مقدمه به ابعاد مشتركي از قابليت ترجمه، ميل به آگاهي و معرفت دسترسي پيدا مي كنيم كه به نوعي نياز به ترجمه را به وجود آورده است.
ودر بعضي از موارد - كه رمانهاي فمينيستي كانادايي يكي از آنها مي باشد - ترجمه به عنوان فعاليتي كه عميقاً وآگاهانه در ابعاد سياسي و اجتماعي مبادلات ادبي وارد شده است. تعريف مي شود حتي نورد زماني به مقدمه و پيشين گفتار اشاره مي كند كه اظهار دارد پايبند ماندن به اصول صداقت و وفاداري، مترجم حداقل با يد ديگر افراد شركت كنندگان را مطلع كند [به عنوان مثال نويسنده متن اصلي و خواننده ترجمه] از آن چه كه انجام شده و علت انجام كار را نيز به آنها اطلاع دهد.
با اين حال، مترجمان در موقعيت هاي مختلف به شكل انفرادي كار نمي كنند بلكه آنها بختي و جزئي از جوامع تعبير كننده مي باشند: ترجمه يك كار اشتراك و وابسته به عرف و سنت نيز مي باشد كه بعداً در اين كتاب ارائه خواهد شد. تمامي دوره ها فرهنگ ها و جوامع قواعد و هنجار هايي دارند كه راهنمايي هستند براي عمل ترجمه. با ترجمه است كه تا چه اندازه به چنين مواردي توجه داشته باشد.
تعبير ما متون تحت تاثير قضاوت قبل از وقوع و يا تصديق بلا تصور ما قرار دارد: پيش زمينه و همين طور سنن ادبي هر دو اجزاي اصلي تعبير و تفسير هستند. يك سوال بسيار مهم از زاويهُ ديد وديدگاه ترجمه براي كودكان اين است كه چه كسي هنوز با عُرف و سنّت ها و قرار دادهاي ادبي آشنا نمي­باشند؟
حتي در تحليل هاي متني، بخش اساسي فرآيند ترجمه به همان گونه كه كريستيان نورد در كتاب خود با نام تحليل متن در ترجمه، اشاره مي كند، مطابق موقعيت و به منظور هدفي خاص انجام انجام نشده است. همچنين نورد عنوان مي كند كه يك مدل ازتحليل متني ترجمه محور شامل سه دسته فاكتور مي باشد: فرا متني ( موقعيتي: چه كسي ؟ چرا ؟ براي چه كسي ؟) فاكتور بينا متني ( چه چيزي ؟ چه عناصر غير زباني؟ در چه عباراتي؟) و همين طور فاكتور تاثير. تحليل و تجزيه هميشه بايد از بالا به پايين از بزرگتر به كوچك از متن به نشانه انجام شود همانطور كه اسنال خاطر نشان مي كند. هر ترجمه عملكردي گويا و فصيح دارد كه بر شيوه هايي كه بدان وسيله متون ترجمه شده تجزيه و تحليل خواهد شد تاثير مي گذارد.
رويكرد كاركردي به ترجمه ابتدا توسط كاتارينا رايس[5] معرفي شد و سپس در سال 1978 هانس. ج. ورمير[6] آن را به عنوان قانون هدف (اسكوپوس)[7] تنظيم كردند. اين محققان آلماني ترجمه ي ملاحضه كردند كه عملكرد ترجمه و متن اصلي آن - يا اهداف نويسنده متن اصلي و متن ترجمه شده - ممكن است با يكديگر متفاوت باشند. آنها همچنين خاطر نشان مي كنند كه يك ترجمه بايد منسجم باشد به جاي اين كه با منبع اصل خود مقايسه شود. وِرمير اين چنين تعريف مي كند:
" هر شكلي از كار ترجمه اي شامل خود عمل ترجمه ممكن است به عنوان يك عمل تصور شود، همان گونه كه ازنام آن پيداست. هر عملي يك هدف دارد. بنابراين كلمه يك اصطلاح فني براي هدف و قصد ترجمه مي باشد. علاوه بر اين: هر عملي به يك نتيجه ختم مي شود، يا به يك موقعيت يا رويدادي جديد و احتمالاً به يك موضوع جديد. هدف هر ترجمه و شيوه درك آن با متقاضي و كاربري كه آن عمل را رابري مي كند در ارتباط مي باشند. "
در حالي كه بر اهميت عملكرد ترجمه تاكيد مي كنيم، رايس و وِرمير ترجمه را بخشي از جهان، به عنوان يك عمل واكنش، يك فرايند مي بينيد كه در يك موقعيت خاص انجام شده است. ورمير خاطر نشان مي كند كه مترجم يك انسان است و ترجمه يك تعبير، يك متن جديد در يك فرهنگ جديد.
منبع : بترجم


[1] Stanley Fish
[2] Christiane Nord
[3] Anthony Pym
[4] Stanley Fish
[5] Katharina Reiss
[6] Hans J. Vermeer
[7] Scopos
بخش هاي قبلي :
متن هرگز در يك فضا قرار ندارد. ما هرگز در يك موقعيت قرارنداريم.

استانلي فيش[1]
همانطور كه بسياري از محققان اشاره كرده اند هم ارزي يكي از مهمترين نظريه ها در مطالعات ترجمه مي باشد كه مكررا در جريان تاريخ قرار مي گيرد. حتي اگر در دفعات مختلفي انواع مختلفي از ترجمه هاي ايده ال و كامل، از ترجمه كلمه به كلمه گرفته تا ترجمه مناسب و شايسته (ترجمه موفق كه در برگيرنده هدف آنها نيز مي باشد ) وجود داشته باشد، در عمل بيشتر تئوري هاي ترجمه از سال 1960 تا سال 1970 بر اساس نظريه هم ارزي بوده اند پشت بيشتر اين تعريفات آرمان تطبيق كامل بين متن اصلي و ترجمه اش وجود دارد.
اكنون، همچون ماري اشنل هرنبي به مبحث معادل مي نگريم كه عنوان مي كند معادل به معني تشابه در بعضي از سطوح مثل شكل ظاهري تاثير و مضمون مي باشد، بين متن اصلي و ترجمه اش يك مبنا و اساس نا مناسب براي يك نظريه جامع ترجمه مي باشد. به طور كلي، هم ارزي يك اصطلاح مسئله اي و گيج كننده است. از آن جايي كه به طور مبهم و ناقص تعريف شده يك پندار باطل از تشابه و تقارن ميان زبان ها ارائه مي دهد كه خيلي با شباهت مبهمي كه ميان زبانها وجود دارد فاصله داشته و مشكلات اساسي ترجمه را منحرف مي كند. يك نمونه خوب در اين باره خود اين اصطلاح مي باشد: اصطلاح هم ارزي و زبان در انگليسي و آسمان به عنوان يك اصطلاح يكسان مطرح شده اند اما استفاده هاي متفاوت اين دو زبان نشان مي دهد كه اين دو اصطلاح در دو زبان معادل نيستند.
گرايش ها و روش ها به شكلي تدريجي در حال تغيير هستند و در مطالعات ترجمه­ي امروز، مفاهيمي كليدي مثل معادل و صداقت بيشتر و بيشتر مسئله­ انگيز مي شوند. با اين حال حتي امروزه محققاني كه به طور تخصصي در ادبيات كودكان فعاليت مي كنند. مايلند كه در ترجمه ادبيات كودكان، هم ارزي را از حيث مطابقت و يكنواختي فرضي مسلم بگيرند. آنها اغلب هم ارزي را يك امري بديهي و آشكارا مي دانند به طوري كه يك ترجمه خوب يك ترجمه صادقانه و معادل و هم ارز مي باشد و يك مترجم خوب مترجمي صادق و نامرئي مي باشد و اينكه عملكرد ترجمه درست شبيه عملكرد متن اصلي آن مي­ باشد.
از راههاي مختلفي مي توان به مبحث معادل نگاه كرد. به عنوان مثال، يوجين آ. نايدا كه تخصصش در ترجمه ي كتاب مقدس مي باشد صحبت از هم ارزي پويا و هم ارزي وابسته به ميان مي آورد: عكس العمل هاي خوانندگان متن مبدا بايد درست همانند عكس العمل هاي خوانندگان متن مقصد باشد. اما اينكه ترجمه ها دقيقاً و يا حتي تقريباً همان تاثيري كه متن اصل برخوانندگان خود داشته است را بر روي خوانندگان خود بگذارد كاري غير بديهي و يا حتي غير ممكن مي باشد موقعيت ها تغيير مي كنند. يك ترجمه در يك زمان ديگري، در مكان ديگري، زبان ديگري، كشور ديگري و فرهنگ ديگري نوشته شده است. حتي كريستيان نورد[2] خاطر نشان مي كند كه هم ارزي وابسته بين متن مبدا و مقصد طبيعي ترجمه نيست اما يك مورد استثنايي است كه در آن " تغيير در عملكرد" تقريبا صفر و نا ممكن است.
مسئله مذكور - مبحث معادل به عنوان عامل ارتباطي بين دو متن - تنها روش بررسي معادل نيست. از يك سو، محقق اسرائيلي گيدِون توري، ارتباط ميان متن مبدا و معادلش در ترجمه را در نظر مي گيرد و از طرف ديگر، باربارا گدارد به جاي اينكه معادل را بين مفاهيم و كلمات يك پيام توصيف كند آن را بين دو سيستم متني تعريف مي كند. همچنين هم ارزي ممكن است ابزاري مفيد واقع شود: تلاش براي ايجاد هم ارزي، ترجمه هايي موفقيت آميز و خوب توليد مي كند اگر مترجم آگاه بود كه يك ترجمه ايده آل هدفي دست نيافتني نيست كه بوسيله آن بتوان شكست هاي مربوطه را به نوعي مورد سنجش قرار داد، همانطور كه دوگلاس رابينسون در كتاب نوبت مترجم به اظهارات و بيانه هاي آخرش اشاره كرده و اين چنين ادامه مي دهد كه: هم ارزي يك افسانه تفسيري است كه به مترجم كمك مي كند تا به هدف صحيح ترجمه دست پيدا كند، كه همان كار بر روي زبان مقصد بوده و تنها يكي از چنين افسانه هايي مي باشد. اَنتوني پيم[3] ديدگاه مشابه اي را عنوان مي كند، مترجمان اميدوارند كه خوانندگان متن هاي آنها را به عنوان ترجمه هايي مناسب و درخور خواهند پذيرفت. آنها همچنين اميدوارند كه خوانندگان به آنها همچون سازندگان و توليد كنندگان هم ارزي نگاه كنند. و هم ارزي كه آنها به وجود مي آورند بعدها به عنوان يك باور باقي مي ماند كه دريافت كنندگان آثارشان آن را نزد خود نگه مي دارند. در مجموع، مبحث معادل و كاربرد هاي گوناگونش در خور مطالعات مجزا و كاملي است.
به جاي هم ارزي، اين كتاب بر موقعيت هاي متفاوت در ترجمه تمركز مي كند. موقعيت يك مسئله­ي اساسي در همه ترجمه ­ها مي باشد كه مي توان آن را به عنوان موقعيت يك مسئله اساسي در همه ترجمه­ ها مي باشد كه مي توان آن را به عنوان يك مفهوم - زمان، مكان و فرهنگ - در نظر گرفت كه شامل برداشت هاي شخصي اوست. زماني كه مي خوانيم، مي­نويسيم، ترجمه مي­كنيم و توضيح مي دهيم، همواره در يك موقعيت قرار داريم. هر آن چه كه ما مي خوانيم، مي نويسيم و يا مي بينيم از قبل داده نشده است كليه همه دانمش ها از فرآيند تعبير و تفسير در يك موقعيت فردي گرفته شده است. موقعيت ها قابل تكرار نيستند. هر كدام از آنها مجموعه اي متفاوت از عملكرد ها و اهدافي را به وجود مي آورند كه براساس مفهوم مشخص شده از آن موقعيت به خصوص عمل مي كند.
زبان كلامي، يك وسيله بسيار موثر در برقراري ارتباط، همچنين بخشي از يك موقعيت مي باشد. نشانه ها و علامت هاي زبانشناسي در موقعيت هاي متفاوت به طريق ديگر دريافت مي شوند: اطلاعات، بيان، بخشي از منظور و معني مي باشد اما با آن يكي و همسان نيست. همان گونه كه استانلي فيش[4] پيشنهاد مي كند، حتي هر نسل، هرگروه سني، زبان و لغات مخصوص به خود را دارد. در ترجمه زماني كه مفاهيم در لغات جديد بيان مي شوند به همان شكل، پيام، هدف و معناي جديدي به خود مي گيرد.
موقعيت نه تنها شامل زمان، مكان و فرهنگ مي باشد بلكه يا بهتر است اول و در درجه نخست بگويم شامل مسائلي چون مترجم به عنوان يك انسان و همچنين ايدئولوژي او مي باشد. هنوز هم مقداري ناسازگاري هميشه به صورت ذاتي بين اهداف نويسنده و كار كرد مترجم وجود داشته است، اگر قابل رويت بودن مترجم به طور منفي انگاشته شود و ما معتقد شويم از طريق ترجمه واقعي ما به نويسنده متن اصلي دسترسي پيدا خواهيم كرد. چنين ديدگاههايي توسط مدارس ترجمه ارائه شده است همان گونه كه از نام آن پيداست اين محققان ترجمه را همچون دستكاري كردن مي دانند كه در عمل بدين معنا است كه عبارت و تصور " ترجمه به عنوان باز آفريني متن اصلي" همه متن اصلي و هيچ چيز جز آن را رد مي كنند. بنابراين معادل بين مبدا و مقصد نيز مورد نظر نمي باشد.
تئوري هاي برابري زنان مطرح مي­كند كه: "ترجمه به معناي دستكاري كردن مي باشد و مترجم بايد قابل رويت باشد. " با عنوان كردن نام نويسنده، امضاي او، مقدمه، بخش آخر كتاب كه شامل سخنان نويسنده است مي توان نويسنده­ي اثر را نمايان كرد. شري سيمون اشاره مي كند كه از طريق مقدمه به ابعاد مشتركي از قابليت ترجمه، ميل به آگاهي و معرفت دسترسي پيدا مي كنيم كه به نوعي نياز به ترجمه را به وجود آورده است.
ودر بعضي از موارد - كه رمانهاي فمينيستي كانادايي يكي از آنها مي باشد - ترجمه به عنوان فعاليتي كه عميقاً وآگاهانه در ابعاد سياسي و اجتماعي مبادلات ادبي وارد شده است. تعريف مي شود حتي نورد زماني به مقدمه و پيشين گفتار اشاره مي كند كه اظهار دارد پايبند ماندن به اصول صداقت و وفاداري، مترجم حداقل با يد ديگر افراد شركت كنندگان را مطلع كند [به عنوان مثال نويسنده متن اصلي و خواننده ترجمه] از آن چه كه انجام شده و علت انجام كار را نيز به آنها اطلاع دهد.
با اين حال، مترجمان در موقعيت هاي مختلف به شكل انفرادي كار نمي كنند بلكه آنها بختي و جزئي از جوامع تعبير كننده مي باشند: ترجمه يك كار اشتراك و وابسته به عرف و سنت نيز مي باشد كه بعداً در اين كتاب ارائه خواهد شد. تمامي دوره ها فرهنگ ها و جوامع قواعد و هنجار هايي دارند كه راهنمايي هستند براي عمل ترجمه. با ترجمه است كه تا چه اندازه به چنين مواردي توجه داشته باشد.
تعبير ما متون تحت تاثير قضاوت قبل از وقوع و يا تصديق بلا تصور ما قرار دارد: پيش زمينه و همين طور سنن ادبي هر دو اجزاي اصلي تعبير و تفسير هستند. يك سوال بسيار مهم از زاويهُ ديد وديدگاه ترجمه براي كودكان اين است كه چه كسي هنوز با عُرف و سنّت ها و قرار دادهاي ادبي آشنا نمي­باشند؟
حتي در تحليل هاي متني، بخش اساسي فرآيند ترجمه به همان گونه كه كريستيان نورد در كتاب خود با نام تحليل متن در ترجمه، اشاره مي كند، مطابق موقعيت و به منظور هدفي خاص انجام انجام نشده است. همچنين نورد عنوان مي كند كه يك مدل ازتحليل متني ترجمه محور شامل سه دسته فاكتور مي باشد: فرا متني ( موقعيتي: چه كسي ؟ چرا ؟ براي چه كسي ؟) فاكتور بينا متني ( چه چيزي ؟ چه عناصر غير زباني؟ در چه عباراتي؟) و همين طور فاكتور تاثير. تحليل و تجزيه هميشه بايد از بالا به پايين از بزرگتر به كوچك از متن به نشانه انجام شود همانطور كه اسنال خاطر نشان مي كند. هر ترجمه عملكردي گويا و فصيح دارد كه بر شيوه هايي كه بدان وسيله متون ترجمه شده تجزيه و تحليل خواهد شد تاثير مي گذارد.
رويكرد كاركردي به ترجمه ابتدا توسط كاتارينا رايس[5] معرفي شد و سپس در سال 1978 هانس. ج. ورمير[6] آن را به عنوان قانون هدف (اسكوپوس)[7] تنظيم كردند. اين محققان آلماني ترجمه ي ملاحضه كردند كه عملكرد ترجمه و متن اصلي آن - يا اهداف نويسنده متن اصلي و متن ترجمه شده - ممكن است با يكديگر متفاوت باشند. آنها همچنين خاطر نشان مي كنند كه يك ترجمه بايد منسجم باشد به جاي اين كه با منبع اصل خود مقايسه شود. وِرمير اين چنين تعريف مي كند:
" هر شكلي از كار ترجمه اي شامل خود عمل ترجمه ممكن است به عنوان يك عمل تصور شود، همان گونه كه ازنام آن پيداست. هر عملي يك هدف دارد. بنابراين كلمه يك اصطلاح فني براي هدف و قصد ترجمه مي باشد. علاوه بر اين: هر عملي به يك نتيجه ختم مي شود، يا به يك موقعيت يا رويدادي جديد و احتمالاً به يك موضوع جديد. هدف هر ترجمه و شيوه درك آن با متقاضي و كاربري كه آن عمل را رابري مي كند در ارتباط مي باشند. "
در حالي كه بر اهميت عملكرد ترجمه تاكيد مي كنيم، رايس و وِرمير ترجمه را بخشي از جهان، به عنوان يك عمل واكنش، يك فرايند مي بينيد كه در يك موقعيت خاص انجام شده است. ورمير خاطر نشان مي كند كه مترجم يك انسان است و ترجمه يك تعبير، يك متن جديد در يك فرهنگ جديد.
منبع : بترجم


[1] Stanley Fish
[2] Christiane Nord
[3] Anthony Pym
[4] Stanley Fish
[5] Katharina Reiss
[6] Hans J. Vermeer
[7] Scopos
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 17
  • بازدید کلی : 2591
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی